موفقیت

گفتگوهای حساس چیست؟(1)

"خلائی که در اثر شکست در برقراری ارتباط پدید می‌آید، به زودی با سخنان نیش‌دار، چرندیات و تحریف واقعیت‌ها پر می‌گردد." (سی نورث‌کوت پارکینسون)

هنگامی‌که افراد برای اولین بار اصطلاح گفتگوی حساس را می‌شنوند، بسیاری از آن‌ها در ذهن خود میز بزرگی را تصور می‌کنند که دورتادور آن روسای جمهور جهان نشسته‌اند و درباره آینده جهان با یکدیگر گفتگو و مذاکره می‌کنند. اما منظور ما از گفتگوی حساس اشاره به تعاملاتی دارد که برای هر فردی می‌تواند رخ دهد. گفتگوهایی که هر روز با آن‌ها مواجه می‌شویم و زندگی ما را تحت تاثیر خود قرار می‌دهد. گفتگوهای حساس به ما ابزاری می‌دهد تا مشکل‌ترین و مهمترین گفتگوهای‌مان را اداره کنیم. یعنی برای موقعیت‌های پرخطر آماده شویم، عصبانیت و رنجش را به گفتگویی نیرومند بدل سازیم و برای صحبت درباره تقریباً همه چیز ایجاد امنیت کنیم. مارک ویکتور هانس معتقد است کیفیت زندگی هر فرد، حاصل چگونگی گفتگوها و مکالمات اوست.

چه زمانی یک گفتگو حساس می‌شود؟

هنگامی که مسائل بسیار حساس، دیدگاه‌های متفاوت و هیجانات شدیدی وجود دارد، یک گفتگوی معمولی تبدیل به گفتگوی حساس می‌شود. از سوی دیگر، هر قدر یک گفتگو حساس‌تر شود، توانایی مدیریت مؤثر آن کاهش می‌یابد.

اجتناب از این گفتگوها و یا عدم مهارت در مدیریت آن‌ها عواقب بسیاری ناخوشایندی به دنبال دارد. عدم موفقیت در گفتگوهای حساس، تمامی جنبه‌های زندگی ما از جمله روابط کاری، ارتباطات، روابط خانوادگی و حتی سلامتی ما را در معرض خطر قرار می‌هد. آنچه هر یک از گفتگوهای ما را حساس و سرنوشت‌ساز- و نه صرفاً چالشی، ناامیدکننده، هولناک یا آزارنده می‌کند، این است که نتیجه آن‌ها تاثیر بسزایی بر کیفیت زندگی‌مان دارد. اما خبر خوب این است که اگر ما بیاموزیم که چگونه به استقبال گفتگوهای حساس برویم و با کسب مهارت‌های لازم آن‌ها را به نحو مؤثری مدیریت کنیم، تاثیر بسیار مثبتی روی تمامی جنبه‌های زندگی ما خواهد گذاشت. اما این مهارت‌ها چه هستند؟ افرادی که از چنین مهارت‌هایی برخوردارند، در یک گفتگوی حساس چگونه رفتار می‌کنند؟ مهم‌تر از همه اینکه آیا ما نیز قادر به انجام چنین کاری هستیم؟ کتاب گفتگوهای حساس رهنمودی برای یافتن پاسخ به این سوال‌ها است.

چگونه گفتگوی حساس را مدیریت کنیم؟

اینکه ما در میانه یک گفتگوی حساس قرار داریم به این معنا نیست که ما دچار مشکل شده‌ایم، یا اینکه قادر به مدیریت آن نیستیم. در واقع هرگاه که ما با یک گفتگوی حساس مواجه می‌شویم، در برابر سه گزینه قرار می‌گیریم:

  • می‌توانیم از روبرو شدن با آن اجتناب کنیم.
  • می‌توانیم با آن روبرو شده، اما قادر به مدیریت آن نباشیم.
  • می‌توانیم با آن روبرو شویم و آن را به خوبی مدیریت کنیم.

به خوبی مشخص است که تنها در صورت مدیریت صحیح، یک گفتگوی حساس می‌تواند برای ما مفید باشد.

هنگامی که گفتگو بسیار مهم، حیاتی و بحرانی می‌شود، احتمال اینکه به خوبی از پس آن برآییم کمتر می‌شود و ما بدتر عمل می‌کنیم. زیرا برای این شرایط به درستی برنامه‌ریزی نشده‌ایم. ما تحت فشار هستیم و گیج و سرگشته می‌شویم. ما به شیوه‌های خود-تخریب کننده رفتار می‌کنیم و راه‌بردهایی که ما برای مدیریت گفتگوی حساس اتخاذ کرده‌ایم، دقیقاً ما را از دست‌یابی به چیزی باز می‌دارد که خواهان آن هستیم.